اخبار سایت

مسیری برای آینده اقتصاد ایران

دو اصل هم در تدوین توسعه اقتصادی و هم در راستای سیاست خاری تکیه به منافع ملی و هم در ایجاد همکاری و وحدت سیاسی جناح‌های مهم موجود نقش بسیار مهمی پیدا می‌کنند که شامل: اولا، تأیید درست بودن این اصل که ایران باید هم با شرق همکاری کند و هم با غرب و در این راه منافع ملی را معیار قرار دهد یعنی تائید راهبرد ساختاری دکتر پزشکیان و دکتر ظریف. دوما، چرخش به شرق و صنعتی کردن ایران با استفاده از امکاناتی که جمهوری چین و نهادهای بین‌المللی سازمان شانگهای، کشورهای بریکس و پروژه جاده ابریشم چین در اختیار ایران می‌گذارد با هدف قدرتمند کردن اقتصاد ایران از طریق صنعتی کردن آن. در ضمن قابل‌توجه است که سیاست چرخش به شرق که از جانب رهبری و بخشی از حاکمیت حمایت می‌شود اهرم بسیار مهمی را برای تعامل سیاسی دولت پزشکیان با این بخش از نیروهای داخلی تشکیل می‌دهد. 

سیاست همکاری با همسایگان که از جانب رئیس‌جمهور و دکتر ظریف مطرح‌شده اقدامی بسیار ضروری است که می‌تواند میان‌مدت به سیاست همکاری و امنیت مشترک منطقه‌ای منتهی شود چنین سیاستی قطعاً موفق خواهد شد، زیرا ایران با موقعیت ژئوپلیتیکی خود که از شرق به غرب چین را به اروپا و از شمال به جنوب روسیه و کشورهای آسیای مرکزی را به خلیج‌فارس و اقیانوس هند متصل می‌کند، از سرمایه استثنائی برخوردار است که شاید هیچ کشوری در اختیار نداشته باشد. 

همکاری مشترک در غرب آسیا می‌تواند به رویکرد تاریخی همکاری مشترک در کل قاره آسیا یعنی به ایجاد اتحادیه آسیا با پول مشترک در مقابل اتحادیه اروپا بیانجامد. این دورنما به‌منظور حرکت به‌سوی نظام جهان چندقطبی به نظر من حتی امری است اجباری و لذا دیر یا زود جمهوری چین و روسیه به این نتیجه خواهند رسید که شرق در مقابل اتحادیه اروپا و آمریکا چاره‌ای به‌جز ایجاد اتحادی آسیا با پول مخصوص خود و نهادهای مالی و بانکی واسطه به خود یعنی ایجاد نهاد اقتصادی که شامل تقریباً نیمی از جمعیت و منابع طبیعی موجود در جهان می‌شود را ندارد. 

در حقیقت نهادهای ایجادشده مالی سازمان شانگهای و کشورهای بریکس اقدام‌های مهمی در این مسیر تاریخی هستند؛ بنابراین روشن می‌شود که ایران با موقعیت یگانه خود در آسیا و در جهان دورنمای بسیار مهمی را در راستای ایجاد نظام چندقطبی و تحولات ساختاری که باید به تقسیم‌کار عادلانه اقتصادی جهانی فرای تقسیم‌کار موجود نئوکولونیالیستی منتهی شود، در اختیار خود دارد و این دورنما هم صنعتی شدن ایران و تبدیل کشورمان به بز رک‌ترین اقتصاد غرب آسیا را همراه خود خواهد داشت. 

لذا جای آن دارد که سیاست خارجی ایران توجه خود را به اقدامات لازم در این‌سو تمرکز دهد و به دنبال تجدید حیات برجام که در مقابل دورنمای واقعی و قابل‌اجرای ایجاد اتحادیه آسیا پشیزی ارزش ندارد و به‌جز اتلاف وقت نتیجه دیگری هم نخواهد داشت، نرود. شاید ترسیم این دورنما آن‌گونه خارق‌العاده و مثبت به نظر آید که چیزی شبیه به رؤیا تعبیر شود، اما نگاه همه‌جانبه به بحران‌ها و چالش‌های عدالت‌طلبی و زیست‌محیطی موجود و اینکه عقب راندن نظام تک‌قطبی و سلطه ساختاری به رهبری آمریکا به نفع ایجاد نظام چندقطبی راهگشای این چالش‌ها است، این دورنما را از رؤیا به راهبرد عقلائی و ممکن تبدیل می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *