غذا دادن به بنگاههای اقتصادی ممنوع
جعفر خیرخواهان، اقتصاددان
برای اینکه بتوان به سرمایهداری رفاقتی که منشأ تبعیض، فساد و ناکارآیی گسترده است، پایان داد ابتدا باید تفاوت میان پشتیبانی واقعبینانه از بازار آزاد با حمایت جانبدارانه از کسبوکارها و بنگاههای خاص را درک کرد.
لویجی زینگالس، استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو و کارشناس حوزه تنظیمگری که از ایتالیای مافیایی و پر از زدوبند و ارتباطات ویژه و ناسالم بین مجامع اقتصادی و محافل سیاسی به آمریکا مهاجرت کرد، در مقایسهای جالب و تاملبرانگیز، بنگاههای تولیدی قدرتمند را به حیوانات وحشی تشبیه میکند.
او مینویسد اگر از پارکهای حیاتوحش بازدید کرده باشید، معمولا تابلوی هشدار «لطفا از غذا دادن به حیوانات وحشی خودداری کنید» را میبینید که در شرح آن آمده است به حیوانات وحشی نباید غذا داد؛ چون برای آنها خوب نیست.
مساله در اینجا نه صرفهجویی در مصرف غذاهای انسانی، بلکه این خطر است که غذا دادن به حیوانات وحشی باعث میشود تا آنها به خوردن غذا از دست انسانها عادت کنند و توانایی زندگی مستقل در محیط بکر و طبیعی را از دست بدهند. پس همین تذکر و هشدار باید به سیاستمداران و قانونگذاران در قوای مجریه و مقننه داده شود؛ با این تفاوت که «لطفا از غذا دادن به بنگاههای اقتصادی خودداری کنید.»
مساله این نیست که ما صاحبان کسبوکارها را دوست نداریم، بلکه کاملا برعکس. ما بنگاههای اقتصادی را چنان زیاد دوست داریم که نمیخواهیم وضعیتی بهوجود آید که بنگاههای قوی اقتصادی به نظام ناکارآمد دولتی وابسته شوند. وابسته شدن به نظامی آکنده از یارانه و امتیاز ویژه و رانت که آنها را از رقابت کردن و موفق شدن در بازار داخلی ناتوان میسازد چه برسد که بتوانند وارد بازار کاملا رقابتی جهانی بشوند و امکان ماندن داشته باشند.
در نظام سرمایهداری رقابتی آن بنگاههای اقتصادی میتوانند سود کنند که قویتر و باکیفیتتر هستند؛ اما در نظام سرمایهداری رفاقتی، کسبوکارهایی سود میکنند و پابرجا میمانند که توانسته باشند قواعد بازی و قوانین اقتصادی را به نفع خود دستکاری کنند یا راهی یافتهاند که منابع اقتصادی کشور را به سمت خود منحرف سازند.
توجه به این تفاوت بسیار مهم است؛ تفاوت میان محیط بازارپسند با محیط کسبوکارپسند. اگر نگاه کسبوکارپسند داشته باشیم پس یارانهدهی به کسبوکارها را میپسندیم و میخواهیم مطمئن شویم که به بالاترین سودهای ممکن دست مییابند. اما اگر نگاه بازارپسند داشته باشیم، میخواهیم شبیه برخورد با حیوانات وحشی در پارکهای حیات وحش با بنگاههای اقتصادی برخورد شود؛ اطمینان از اینکه بازارها رقابتی باقی بمانند و قواعد بازی به نحو مناسبی طراحی و اجرا شود و اجازه ندهیم کسبوکارهای اقتصادی به سرمایهداری رفاقتی تبدیل شوند و با تداوم حمایت ویژه امکان بقا بیابند.
برای اینکه نظام اقتصادی سرمایهداری آزاد رقابتی بتواند به خوبی کار کند، به شکلی از دموکراسی نیاز است که بتواند خیلی خوب کار کند. منظور آن نوع نظام دموکراسی که به تعداد هر چه بیشتری از مردم اجازه مشارکت بدهد؛ بهنحویکه احتمال بیشتری برود قواعدی که طراحی میشوند به نفع کل جامعه است به جای اینکه منافع اقلیت تولیدکنندگان انحصاری را تامین کند. در این حالت میتوان انتظار داشت قواعد تصویبشده به تسخیر و تصرف گروههای منافع خاص درنیاید.
راهکار دیگر ساده نگه داشتن تا حد ممکن قوانین و مقررات است. تصویب قواعد پیچیده و مفصل که کسی از آنها سردرنمیآورد مثال بارز از قوانین بد است؛ چون قواعد پیچیده به شکلهای مختلف قابل تفسیر و دستکاری است و در این شرایط انحصارگران و بنگاههای جاخوشکرده قدیمی دست برتر را خواهند داشت. هنگامی که قواعد ساده باشند، نظارت بر اجرای قانون نیز راحتتر است. پس از اقتصاددانان که خواهان افزایش ثروت و رفاه عمومی هستند، انتظار میرود از افزایش حضور و مشارکت عمومی در مجامع تصمیمگیری و نیز تصویب قواعد سادهتر و شفافتر طرفداری کنند.