داشتن برنامه توسعه برای کشور امری لازم و ضروری است؛ ولی بهتنهایی کفایت نمیکند و قابلیت اجرای برنامه و عمل به آن از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. با توجه به اینکه کشور در ۳۰سال گذشته ششبرنامه پنجساله توسعه داشته؛ ولی آنطور که باید و شاید به اهداف برنامهها نرسیده است که در این خصوص نیازمند آسیبشناسی دقیق و کارشناسی هستیم تا ببینیم چه میزان کشور توانسته است به اهداف برنامهها نائل شود و نقاط قوت و ضعف برنامهها مشخص شود؛ چرا که تحلیل دقیق و کارشناسی برنامههای توسعه گذشته در کشور از جنبههای گوناگون، میتواند کمک قابلملاحظهای به اصلاح و تصویب برنامه توسعه هفتم در مجلس شورای اسلامی داشته باشد. از اینرو یکی از عوامل موفقیت برنامههای توسعه، متناسب و منطبق بودن برنامهها با امکانها و ظرفیتهای کشور است.
از عوامل دیگر هم میتوان به برنامهمحور بودن دولتها اشاره کرد که در این خصوص کمتر شاهد برنامهمحور بودن دولتها بودهایم و دولتها کمتر به برنامههای توسعه عمل کردهاند و هر دولتی بهدنبال برنامه خود بوده است تا برنامههای مصوب مجلس شورای اسلامی. مضافا اینکه بودجههای سالانه نیز کمتر در راستای تحقق برنامههای پنجساله بودهاند، بهطوری بودجه هر سال باید ۲۰درصد از برنامه پنجساله را محقق کند؛ ولی این اتفاق کمتر افتاده است.
یکی از موضوعات بسیار مهم در شرایط فعلی کشور که تحقق برنامه را با چالشهای مختلف روبهرو میکند، پیشبینیپذیر نبودن شرایط اقتصادی است. در حالی که پیشبینی وضعیت اقتصادی کشور طی دورههای زمانی کوتاهمدت برای فعالان اقتصادی میسر نیست، چگونه میتوان اهداف این برنامه را محقق کرد. بنابراین برای تحقق برنامه نیازمند ثباتبخشی بیشتر در قوانین و مقررات، بهبود فضای کسبوکار، کنترل تورم و رفع محدودیتهای ناشی از تحریمها و افزایش قدرت پیشبینیپذیری هستیم. در نتیجه برنامه توسعه کشور باید با شناسایی و تحلیل وضعیت و واقعیتهای فعلی کشور از جمله محدودیتهای تحریم و با تعیین اهداف مشخص و قابل اندازهگیری و متناسب با امکانات کشور و با بررسی فرصتها و تهدیدها در زمینههای تغییرات در تکنولوژی، تغییرات در بازار، قوانین و مقررات و روندهای جدید تدوین شود، سپس اقدامات اجرایی آن انجام شود و بهصورت منظم پایش و ارزیابی برای اطمینان از حرکت در مسیر اهداف و راهبردها صورت پذیرد.