اگر اخبار سالهای اخیر را حتی از راه دور دنبال کرده باشید، میدانید که تنشها بین آمریکا و چین بالاست و روابط تجاری بین دو اقتصاد بزرگ دنیا که بیشترین مراودات تجاری را با هم دارند به هم ریخته است. روزی نیست که رسانههای دنیا درباره «جدایی» چین و آمریکا تیتر نزده باشند. با این حال، احتمالا از فهمیدنِ اینکه چقدر مناسبات مالی آنها مستحکم باقی مانده است شگفتزده خواهید شد.
بخش زیادی از درآمد بسیاری از شرکتهای بزرگ آمریکایی وابسته به چین است و آنها برای تولید محصولات خود به تامینکنندگان و همین طور به کارخانههای چینی متکی هستند. این دو اقتصاد با وجود تمام جریاناتی که پیش آمده، هنوز از نزدیک به هم مرتبط هستند و شاید بتوان گفت که این چیز خوبی است. مستحکم باقیماندنِ مناسبات تجاری در میان تنشهای شدید سیاسی یک نکته را میرساند: حتی اگر روابط دو کشور بدتر هم بشود، آنها همواره انگیزهای قوی دارند تا از درگیری و رویارویی مستقیم با یکدیگر عقب بنشینند.
شرکتهای سهامی عام آمریکایی در شاخص اِساَندپی ۵۰۰ را در نظر بگیرید. آنها تقریبا ۶۰ درصد از درآمد خود را در داخل آمریکا کسب میکنند اما بزرگترین منبع فروش خارجی آنها چین است. بر اساس برآوردهای شرکت دادههای مالی فکتسِت این را میدانیم که در دوازده ماه منتهی به دسامبر، درآمد فروش از بازار چین به ۷.۱ درصد از درآمد اساندپی ۵۰۰ رسید. همچنین دومین منبع بزرگ درآمد خارجی، ژاپن با ۲.۶ درصد بود. پس از آن هم آلمان و انگلیس هر کدام با ۲.۲ درصد و بعد هم تایوان با ۱.۸ درصد قرار دارند.
دیل کوپلند استاد علوم سیاسی در دانشگاه ویرجینیا در همین خصوص میگوید: «چنین اعداد و ارقامی در ارزیابی مناسبات آمریکا و چین بسیار مهم هستند. انتظارها درباره سود آینده همواره یک عامل کلیدی و اغلب نادیدهگرفتهشده در روابط بینالملل است». کوپلند که کتاب «جهانی امن برای تجارت: سیاست خارجی آمریکا از انقلاب تا ظهور چین» را هم نوشته و منتشر کرده است، به نکته جالب دیگری هم اشاره دارد. او می گوید: «وقتی یک قدرت بزرگ جهانی ناگهان مناسبات تجاری و منابع خود را به روی بقیه ببندد و باعث مبهمشدن چشمانداز تجارت آینده شود، احتمال وقوع جنگ بسیار بالا میرود.» البته این وضعیتی است که هنوز در مناسبات دو کشور چین و آمریکا رخ نداده است. با این حال، کوپلند معتقد است که وقوع درگیریهای بزرگتر در آینده اجتنابناپذیر نیست؛ هر چند که به نظر میرسد تنشهایی که فعلا وجود دارد میتواند بخشی تعمدی از سیاستهای آمریکا در قبال چین باشد. از آنجا که تنشهای تجاری بین چین و آمریکا با سیاستهای دونالد ترامپ کلید خورد و ادامه یافت، صحت این فرضیه اصلا بعید نیست. هر چه باشد، دو کشور هرگز وجود فرصتهای طلایی مراودات تجاری با یگدیگر را زیر سوال نبردهاند.
چراییِ درگیری با چین
عواید شرکتها اصولا فقط یک جنبه خاص از یک موضوع پیچیده را به ما نشان میدهند. اما سود شرکتی درواقع میتواند چشم ما را به عمق ماجراها باز کند. علتش این است که به رغم درگیریها و محدودیتهایی که به عنوان مثال در مناسبات آمریکا و چین مشاهده میشود باز هم میتوان نتیجهگیریهای مفیدی از موضوع سود شرکتها به دست آورد.
واقعیت این است که آمریکا در جنبههای مختلفی از جمله اعمال تعرفههای تجاری مازاد، ممنوعیت ارائه تکنولوژیهای خاص به چین و همچنین تحت فشار قرار دادن تیکتاک، موضع خود را علیه چین نشان داده است. آمریکا چین را متهم کرده که با ارائه یارانه به صنایع داخلی خود باعث شده که به صنایع آمریکایی آسیب برسد و لابد این سوءاستفاده از مناسبات تجاری بوده است. موضوع درگیری دیگر آمریکا با چین، عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی توسط چین در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته است.
با این حال، کمتر کسی در جهان هست که نداند مشکل آمریکا با چین واقعا چیست. حتی نهادهای اطلاعاتی آمریکا هم پیشتر از بابت اینکه توانایی رقابت مستقیم چین با آمریکا و متحدان آمریکا بالا رفته ابراز نگرانی کرده بودند و به این نکته اشاره کرده بودند که اگر آمریکا به شکلهای مختلف جلوی چین نایستد، «نظم جهانی» به هم خواهد خورد.
اما این حرفها در سالی که قرار است انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آن برگزار شود حتی جنبههای بیشتری هم پیدا میکند. واقعیت این است که سیاستهای تقابلی آمریکا در عرصه تجارت با چین از دوران دونالد ترامپ شروع شد و اگر او به قدرت برگردد دوباره سناریوهای جدیدی را در این عرصه شاهد خواهیم بود. دولت جو بایدن هم آن سیاست تقابلی را در برابر چین دنبال میکرد اما اگر ترامپ رییس جمهور آمریکا شود احتمالا تاکید روی «جدایی کامل» آمریکا از چین قرار خواهد گرفت؛ هر چند که مشخص نیست چنین چیزی تا چه حد میتواند اجرایی و عملی باشد.
همین موضوع فشار روی اپ محبوب تیکتاک را که صاحبان چینی دارد در نظر بگیرید. تیکتاک در میان جوانان آمریکایی محبوبیت زیادی دارد و محتواسازان در تیکتاک هم درآمد خوبی دارند. در دوران جو بایدن شاهد فشار به صاحبان تیکتاک برای فروش آن بودیم و احتمال ممنوعیت استفاده از این اپ در آینده در آمریکا وجود دارد. اما موضوع اعمال فشار بر تیکتاک بیش از آن که اقتصادی باشد، سیاسی بود و از موضع بابشده در تیکتاک علیه اسراییل نشات گرفت؛ هر چند که به عنوان یک موضوع تجاری جلوه داده شد و هنوز هم تیکتاک تحت فشار قرار دارد تا این اپ را به آمریکا بفروشد.
چین با آمریکا چه میکند؟
واکنش چین به اقداماتی که آمریکا علیهش انجام میدهد آن قدرها قابل مشاهده نبوده است و به قولی کمرنگ بوده است. اما آمریکا و متحدان آمریکا این روزها تمرکز زیادی روی مقابله با صادرات گسترده محصولات چینی ارزانقیمت در حوزه لوازم برقی، پنلهای خورشیدی و فولاد دارند. آنها میگویند این محصولات به صنایع داخلیشان ضربه میزند و قدرت رقابتپذیری را از آنها میگیرد. احتمالش هست که چین در این زمینه وارد تقابل جدی با آمریکا شود و اقدامات تجاری تلافیجویانه انجام بدهد.
مثلا موضوع تعرفههای شدید و هدفمند بر برخی کالاهای چینی مثل تعرفه صد درصدی بر خودروهای برقی چینی را در نظر بگیرید. بنابر تحقیقی که توسط موسسه آکسفورد اکانامیکز انجام شده، میزان واردات این خودروها به آمریکا زیاد نیست. بنابراین تعرفههای جدید که از سوی دولت بایدن دنبال میشود تصویر کلی مناسبات تجاری دو طرف را تغییر زیادی نخواهد داد.
رایان سوییت اقتصاددان ارشد آمریکایی از موسسه آکسفورد اکانامیکز در این خصوص میگوید: «میانگین تعرفههای تجاری اعمالشده از سوی آمریکا بر کالاهای همه کشورها تا قبل از آغاز جنگ تجاری دونالد ترامپ بالغ بر ۱.۶ درصد بود و بعد از آن به ۳.۱ درصد افزایش یافت». او ادامه میدهد: «دولت بایدن اخیرا تعرفههای جدیدی هم علیه چین اعمال کرد که آن را از ۲.۷ درصد در دوران ریاست جمهوری او به میزان ۰.۱۴ درصد افزایش میدهد.»
با این حال، سوییت پیشبینی میکند که در دهه آینده، تعرفههای موثر تجاری آمریکا علیه چین به کمتر از ۲.۳ درصد برسد و علتش هم این است که کسب و کارها همواره راهی برای دور زدن تعرفهها پیدا میکنند و بنابراین احتمال اینکه تنشهای تعرفهای بین دو کشور بدتر شود آن قدرها زیاد نیست. در همین حال میتوان پیشبینی کرد که همچنان فرصتهای سودآور برای تجارت متقابل بین دو کشور وجود داشته باشد. درآمد شرکتهای آمریکایی از بازار چین میتواند خودش نشاندهنده همین موضوع باشد.
دعوای نیمهرسانایی
نکته جالب اینجاست که حتی شرکتهای آمریکایی که کارشان طراحی، تولید و ایجاد ابزارهایی برای تولید تراشههای سیلیکونی پیشرفته است هم هنوز وابستگی خود را به درآمدی که از چین دارند حفظ کردهاند. احتمالا به یاد دارید که آمریکا در سال ۲۰۲۲ میلادی شروع به اعمال کنترل صادراتی بر شرکتهایی کرد که از تکنولوژی آمریکایی بهره میبردند و بعد محصول خود را به چین هم میفروختند. آمریکا این شرکتها را مجبور کرد که فروش خود را به چین محدود کنند. همچنین در همان زمان، قانون موسوم به چیپس در آمریکا تصویب شد که بر اساسش دولت آمریکا شروع به ارائه یارانه به شرکتهای ریختهگریِ نیمهرساناساز در داخل آمریکا کرد. هدفش این بود که با تلاشهای موازی که چین از قبل آغاز کرده بود مقابله کند.
کریس میلر نویسنده کتاب «جنگ تراشهها: مبارزه برای حیاتیترین فناوری جهان» در این خصوص میگوید: «مشخص است که تراشههایی از سوی آمریکا هدف قرار گرفتهاند که قرار بوده در تکنولوژیهای هوش مصنوعی به کار گرفته شوند. در مورد بقیه تراشهها سختگیری کمتری وجود دارد چون آمریکا در زمینه هوش مصنوعی رقابت سنگینی با چین دارد.»
یکی از شرکتهای مهم که به خاطر این محدودیتهای اعمالشده از سوی آمریکا ضربه سختی خورده است شرکت اِنویدیا است که طراح مهم تراشههای مرتبط با هوش مصنوعی به شمار میآید. انویدیا حالا نمیتواند پیشرفتهترین تولیدات خود را به چین صادر کند و این مشکلات بزرگی برای این شرکت ایجاد کرده است. آمار سال ۲۰۲۳ میلادی نشان داد که بازارهای بزرگ برای محصولات انویدیا شامل آمریکا با ۴۴ درصد، تایوان با ۲۲ درصد و چین با بیش از ۱۶ درصد بودهاند. بنابراین حذف بازار چین مشکل بزرگی برای سودآوری انویدیا است.
چین و آمریکا در سالهای اخیر در مورد تایوان هم با یکدیگر شاخ به شاخ شدهاند؛ هر چند که کار به جاهای باریک نکشیده است. اما اگر فشارهای تجاری غیرمتناسب از سوی آمریکا علیه چین ادامه یابد احتمالش هست که مقابله به مثل شدید چین در زمینههای مختلف از جمله تایوان یا ممانعت از دسترسی آمریکا به تراشههای سیلیکونی از سوی چین دنبال شود. بازارهای جهانی قادر به تحمل چنین شوکی نخواهند بود.