علیرضا کلاهی صمدی، حمایت ها و مداخلات دولت باید نتیجه محور باشد
علیرضا کلاهیصمدی، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران و رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران در نشست نقد و بررسی سیاستهای توسعه صنعتی که در روزنامه دنیای اقتصاد برگزار شد، به الزامات رشد و توسعه صنعتی و مشکلات پیش روی آن در ایران پرداخت و تاکید کرد که مشوقها و حمایتها و مداخلات دولت باید نتیجهمحور باشد.
علیرضا کلاهی صمدی در نشست نقد و نظر روزنامه دنیای اقتصاد با محوریت توسعه صنعتی که با حضور علینقی مشایخی و محمد فاضلی برگزار شد، به بررسی مشکلات و چالشهای پیش روی توسعه صنعتی در ایران پرداخت و پیشنهاد کرد تیمی از اقتصاددانان با مشورت صاحبان کسبوکارهای صنعتی در دانشگاهها و اندیشکدهها برنامهای اجرایی برای توسعه صنعت ایران بنویسند.
این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در ابتدای سخنان خود به مساله دخالت دولت در اقتصاد پرداخت و گفت: در کشور ما برخی افراد بدون اینکه حتی بدانند واژه لیبرال به چه معناست، مدام در حال مخالفت با آن هستند. در حالی که حرف ما این است که دولت دست از دخالتهای بیجا بردارد، نه اینکه به طور کلی عاملیتی نداشته باشد.
به گزارش روابط عمومی اتاق تهران به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، علیرضا کلاهی ادامه داد: خود من بهرغم اینکه ۲۰سال در مجموعههای صنعتی کار کردهام، گرایشهای لیبرال ندارم. معتقدم حتی در قانون آزادترین اقتصادهای دنیا مانند آمریکا هم دولت باید عاملیت داشته باشد. بهعنوان مثال خصوصیسازی افراطی در برخی کشورها مانند آمریکا جواب نداده است. در همین دوسال گذشته، دو قانون تصویب شده که ۴۰۰میلیارد دلار از منابع مختلف، برای بومیسازی پرداخت شود. این تجربه کشور آمریکا با حدود ۱۰۰سال اقتصاد آزاد و قوه قضائیه مستقل است.
او افزود: در ایران، بخش خصوصی بهشدت ضعیف شده و نهادهایی که ربطی به اقتصاد ندارند، مدام در حال دخالت در اقتصاد هستند. اینها همگی مصائبی هستند که ما در کشور داریم، به همین دلایل است که عدمدخالت دولت به طور کل، در اقتصاد ایران بیمعناست. اگر قرار باشد از این باتلاق بیرون برویم، نیاز به دخالت دولت داریم. منظور از دخالت دولت اقداماتی که در حاضر انجام میشود، نیست؛ بلکه انتظار داریم دولت به عنوان کمککننده و تسهیلکننده ظاهر شود، نه اینکه دست به تصدیگری در امور اقتصادی بزند و فعالان اقتصادی را هر روز ناامیدتر کند.
کلاهیصمدی با اشاره به تجربه کرهجنوبی گفت: کرهجنوبی میتواند برای ما الگو باشد. در برخی مجامع بینالمللی، خارجیها از امکانات موجود در ایران تعجب میکنند. آنان مدام میگویند مگر میشود چنین امکاناتی داشت و تغییری در اقتصاد شکل نداد؟ اینجاست که دوباره میفهمیم کشور ما قبرستان بهترین تجهیزات دنیاست. مرحوم گاندی در اعتراض به استعمار هند توسط انگلستان، بیش از ۵۰تریلیون دلار کت و شلوار را با البسه داخلی جایگزین کرد. او گفت تا زمانی که کشور نتواند البسهای را که از خارج وارد میشود خودش تولید کند، او هم لباس خارجی نخواهد پوشید. اما ما در حوزه پتروشیمی چه کردیم؟ در صنایع بالادستی موجب افزایش آلایندهها شدیم، مصرف انرژی بسیار بالایی داریم و از آنسو کیفیت و کمیت فرصتهای شغلی ایجادشده بسیار کم است. خروجی همه این اتفاقات، فرار مغزهاست. ما نیروی انسانی و توان مدیریت نداریم و قدمی برای بهبود اوضاع برنمیداریم. درست شبیه شاگرد تنبل که تنها درسهایی را که از قبل بلد است دوره میکند و درسهای سختتر را نمیخواند و در نهایت هم از همان محل ضربه میخورد.
وی اظهار کرد: در حوزه پتروشیمی ما حدود ۸۰میلیوندلار سرمایهگذاری مستقیم داشتهایم. همچنین سیاستگذار، مزیت برق و گاز ارزان را برای پتروشیمیها در نظر گرفته است. البته اگر چنین نمیکردیم و این مزیت را به تولیدکنندگان نمیدادیم هیچ سرمایهگذاری در ایران سرمایهگذاری نمیکرد بلکه به قطر و دیگر کشورهای همسایه میرفت. به جز این، ۲۵سال است که حدود ۳۰۰میلیون دلار در قالب ارز دولتی و معافیتهای مالیاتی یا نهادههای ارزان به صنعت پتروشیمی پرداخت کردهایم، اما متوسط بهای صادراتی ما یکسوم واردات ماست. وضعیت صنعت خودرو هم با مزیتهایی مشابه، مشخص است.
کلاهیصمدی بیان کرد: حال میتوانیم کشور خود را با کشوری مانند تایوان مقایسه کنیم که تصمیم میگیرد بخش تولید خود را به سمت خلق ارزش افزوده سوق دهد. فردی به نام موریس چانگ، بعد از مدتی کارخانه تاسیس چیپ را در دستور کار قرار داد. دولت ۵۰درصد هزینههای موردنیاز را تامین کرد و سپس بخش خصوصی را مجبور کرد که در 50درصد باقیمانده سرمایهگذاری کند. حالا این صنعت حدود ۱۲۰میلیارد دلار فروش دارد و فرصت شغلی با کیفیت مناسب ایجاد کرده است. همچنین این صنعت، بعد استراتژیک پیدا کرده است.
او به نمونههای موفق دخالت دولت در ایران نیز اشاره کرد و گفت: ما در ایران هم نمونههای موفقی داریم.
در سالهای آخر جنگ، چند فرد باسواد و آگاه و دغدغهمند در صنعت برق مانند آقای حاجی رسولیان، قوام و صفایی فراهانی هسته اول صنعت برق ایران را تشکیل دادند و بخش خصوصی خوب و قوی در همین بازه شکل گرفت. در شرایطی که تحریم نبودیم، بدون هیچ حمایت دولتی ۹۳درصد صادرات در صنعت برق داشتیم و فرصتهای شغلی خوبی نیز از همین طریق به وجود آمد. ما هم به صنعت برق ایران افتخار میکردیم. مثلا خود من به عنوان نماینده صنعت برق ایران میتوانستم از مزیتهای رقابتی این صنعت در جهان صحبت کنم و مجبور نبودم برای رایزنی از موضع پایین با دیگر کشورها حرف بزنم.
کلاهیصمدی ادامه داد: شوروی در انقلاب صنعتی دوم موفق عمل کرد اما در انقلاب سوم عقب ماند. اما بخش خصوصی در ایران، هنوز هم سرمایه و همچنان توان دارد؛ حال آنکه چون فضای باثبات و امن و مولدی را تا امروز ندیده، لاجرم مجبور شده است سرمایه خود را به خارج از ایران ببرد یا در بازارهایی مانند مسکن، سرمایهگذاری کند. ما اکنون در شرایطی زندگی میکنیم که خریدن یک خانه حتی برای قشر متوسط به رویا تبدیل شده است. از طرفی ضعف زیادی در نظام بانکی برای تخصیص منابع داریم. اگر سیاستها در بازار سرمایه درست بود، این بازار میتوانست بسیاری از کمبودها را جبران کند اما متاسفانه بورس مورد اعتماد مردم نیست.
رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران افزود: جامعه ایران به بورس اعتماد ندارد؛ زیرا بورس به دلیل نظارتها و دخالتهای اشتباهی که اتفاق افتاد، به زمین خورد. اگر بورس ایران به این وضعیت دچار نشده بود، و منابع را به سمت بخش مولد میبردیم، در گام بعدی کمک گرفتن از بورس رخ میداد.
وی اضافه کرد: در حال حاضر افراد تن به سفتهبازیهای نابجا میدهند؛ زیرا سود احداث واحد صنعتی بیش از اداره آن واحد صنعتی است. سیاستهای دولت موجب شده است که رقابتهای مخرب در کسبوکارها شکل بگیرد و برخی واحدهای صنعتی برای زنده ماندن دست به هر اقدامی بزنند. در فضایی که سرمایهگذاری و تخصیص منابع کار نمیکند و خود بخش خصوصی هم درگیر دخالتهای دولت و رقابت با واحدهای زیرپلهای قاچاق، مواد اولیه و همه این دست مشکلات است، نتیجهمحور بودن نمیتواند کاری از پیش ببرد.
او گفت: ما در قالب سیاستهای تشویقی، زمین و ارز دولتی دادهایم؛ در صورتی که باید نتیجهمحور کار میکردیم؛ در بحث جوایز و مشوقها به خروجی که همان صادرات و بهرهوری یا افزایش عمق ساخت است، باید اهمیت میدادیم و اینگونه بر واحدهای صنعتی نظارت میکردیم، نه اینکه آنها را رها کنیم و بعد انتظار داشته باشیم نتیجه، مورد قبول ما شود.
وی تشریح کرد: البته باید بین صنایع خود تبعیض قائل شویم؛ اما نه به این شکل. در حالحاضر بدترین فشارها را به بخش خصوصی واقعی تحمیل کردهایم. باید از تجربههای کشورهای دیگر درس بگیریم. اگر نمیتوانیم ماشین بسازیم، در عوض قطعات ماشین را با بهترین کیفیت تولید کنیم و اینگونه صنایع خود را به صنایع صادراتمحور تبدیل کنیم. شاید نتوانیم مثلا لوازمخانگی بسازیم اما میتوانیم قطعات لوازم خانگی مثلا کمپرسور یخچال را به جای یخچال بسازیم. اینگونه میتوانیم نتیجهمحور عمل کنیم.
برآیند تخصیص وام ترجیحی به همه واحدهای صنعتی بدون حساب و کتاب، کارخانههایی است که اقدام صنعتی نمیکنند. به گفته او، باید مزیتهایی شبیه وام را به شکل جایزه به کارخانههای ممتاز و قابلرقابت در سطح جهانی تخصیص دهیم. کشورهای مختلف، بنگاههایی را بهعنوان قهرمانان ملی معرفی میکنند و صنایع تاثیرگذار هر کشور، قهرمانان ملی آن کشور هستند. این رویکرد موجب میشود که شرکتهای بزرگ و تاثیرگذار با یکدیگر رقابت کنند. بهعنوان مثال نیمهرساناها در تایوان، انرژیهای تجدیدپذیر در آلمان و صنعت هوافضا در فرانسه، قهرمانان ملی هستند. هدف این رویکرد، ایجاد شرکتهای رقابتی در سطح جهانی، تضمین رشد اقتصادی و امنیت است. بنابراین حمایتهای دولت باید هدفمند و نتیجهمحور باشد. وی در ادامه توضیح داد: حالا که انتخابات اتاق هم تمام شده است باید بگوییم ما قبلا پیشنهادی به دولت و اتاق داده بودیم. کادر موسسه مکنزی در سال ۲۰۱۵ به ایران آمد و برنامهای برای توسعه صنعتی ایران نوشت. در واقع برترین شرکت برنامهریزی استراتژیک در دنیا یعنی مکنزی، برنامه کلی برای توسعه صنعتی ما نوشته است. ما باید این برنامه را در دانشکدهها، اندیشکدهها، دولت و اتاق بررسی و به عنوان یک سند اجرایی به آن فکر کنیم. این اقدام نیاز به تیمی شامل اقتصاددانان و همچنین کسبوکارهای صنعتی دارد؛ زیرا فردی از صنف مشخص نمیتواند برای همه کسبوکارها نظر تخصصی دهد.